سنگ نگاره ها و هنرهای صخره ای، در منطقه گلپایگان

مکان فعلی شما :  

نویسنده: دکتر مسعود کثیری

حدود ده سال از اولین باری که به صورت اتفاقی در کوه های گلپایگان، تعدای از سنگ نگاره های حکاکی شده در دل صخره ها را دیدم، می گذرد. تنوع این نگاره ها و کتیبه ها، به خوبی مبین این مهم بود که اینها در طی سالیان دراز بوجود آمده اند. وجود نقش و نگار حیوانات که دارای درجه های مختلفی از هوازدگی هستند، همگی گواه بر این موضوع می باشند که این نگاره های سنگی که در طی هزاران سال در این منطقه بوجود آمده اند، نوعی واکنش انسانهای اولیه نسبت به طبیعت و نمودی از اعتقاداتشان است و هیچکدام از آنها از سر تفنن وبیهوده خلق نشده است. به قول یکی از محققین خطوط باستانی، بررسی تاریخ تمدن انسان نشان می دهد که انسان ابتدایی هیچ کاری را بدون آن که ضرورتی اجتماعی در پی داشته باشد، انجام نداده است.
اما وجود کتیبه های نزدیکتر به زمان ما همچون کتیبه خط پهلوی و کتیبه خط کوفی در کنار این نگاره ها، سوالاتی را در ذهن هر بیننده ای بوجود می آورد که بی ارتباط با علت وجودی و پیوستگی بین آنها نیست. در خصوص علت وجودی آنها نظریات متعددی موجود است که در این تحقیق کوتاه مجال پرداختن به آن وجود ندارد، اما آنچه که در این نوشتار به دنبال پاسخ گویی به آن هستیم شامل موارد زیر است:
– نگاره های سنگی منطقه غرقاب، شامل چه تصاویر و کتیبه هایی است؟
– هر کدام از این تصاویر و کتیبه ها شامل چه موضوعاتی است؟
– چه ارتباط موضوعی بین این کتیبه ها موجود است؟
– آیا تشابه و وجه اشتراکی بین این نگاره ها با آنچه در کشور ارمنستان کشف شده، وجود دارد یا خیر؟
برای انجام این تحقیق بیش از تکیه بر منابع و مقالات، بر انجام کارهای میدانی تاکید شده است. روش کار بدین صورت بود که نویسنده ضمن مراجعه به منطقه مزبور، ضمن مشاهده این تصاویر، از تعدادی از آنها عکس برداری نموده و تصویر کتیبه خط پهلوی را برای ترجمه به یکی از مراکز فرهنگی ارسال داشت که خوشبختانه، علی رغم آسیب دیدن قسمتی از آن، در حد قابل قبولی ترجمه شد.

سنگ نگاره های گلپایگان

در مرحله بعد بوسیله مراجعه به منابع اینترنتی، از برخی نگاره های کشور ارمنستان هم تصویر برداری شد و پس از اتمام این مرحله، به کمک مراجعه به منابع و مقالات سعی شد تا از این تصاویر تفسیری نزدیک به واقعیت به دست آمده و ارتباط منطقی بین آنها بیان گردد.
نکته حائز اهمیتی که در اینجا قابل ذکر می باشد اینست که متاسفانه اهمیت نگاره های باستانی، تاکنون از دید پژوهشگران و متولیان امور فرهنگی، تا حد زیادی مخفی مانده و چنین آثار باارزشی، این شایستگی را دارند که با توجه خاص به ابعاد مختلف آنها نگریسته شده و از طرق علمی سعی در رمز گشایی از آنها بشود.
نگاره های باستانی در روستای غرقاب
در حاشیه شمال شرقی شهرستان گلپایگان روستای زیبا و سرسبزی وجود دارد که علی رغم کوچکی و کم جمعیت بودن، از شهرتی جهانی برخوردار می باشد. گذشته از این اشتهار، نام روستای غرقاب و تنگه معروف آن، تداعی کننده افسانه ها و داستانهای زیادی است که سینه به سینه از گذشته به امروز منتقل گشته و اغلب ساکنین این منطقه با آنها آشنایی دارند.
اما اینکه چرا این منطقه تا این حد اسرار آمیز بوده و مایه خلق داستانها و افسانه های مختلف گشته است، خود جای بحث و تامل بسیار دارد و دقت نظر محققان و باستان شناسان را می طلبد. هنگام بازدید از این منطقه، چیزی که در بادی امر نظر انسان را به خود جلب می کند، تعدد نگاره ها و سنگ نبشته های مختلفی است که مربوط به ادوار گوناگون تاریخی بوده و بارها مورد توجه علاقه مندان واقع گشته است. نکته بسیار جالب اینکه این سنگ نبشته ها مربوط به یک دوره زمانی خاص نیست و بر اساس نظریه باستان شناسان از هفده هزار سال پیش تا قرن هشتم هجری قمری، آثار با ارزش و کتیبه های مختلفی در صخره های این منطقه وجود دارد. وجه اشتراکی که در بین این سنگ نبشته ها و آثار وجود دارد، دلالت بر این موضوع می کند که این منطقه در طول ادوار مختلف تاریخی منطقه مقدس و اسرار آمیزی بوده و این تنها مربوط به دوران قبل از اسلام و یا دوران اسلامی که در این جا خانقاهی ساخته شده و کتیبه آن همچنین موجود است، نمی باشد. وجود گورستان نه چندان کهن که تا چند سال قبل هنوز آثاری از آن به جا بود به همراه کتیبه های مختلف به خط کوفی و عربی همگی دلالت بر تقدس این منطقه دارد.
نگاره ها و نمادهای قدیمی
آنچه که در نگاه اول به نگاره ها جلب توجه می کند، وفور بیش از حد تصاویری از حیوانات، بخصوص بز کوهی است که به اشکال مختلف بر روی صخره ها حک شده است. این تعدد تصاویر مختلف بزکوهی به حدی است که ناخوداگاه این سوال را مطرح می کند که چرا اکثر این تصاویر به بز کوهی مربوط شده و اصولا چه ارتباطی بین این حیوان با باورهای مذهبی انسانهای گذشته وجود دارد؟ برای جواب به این سوال می بایست نیم نگاهی به افسانه های قدیمی داشت و بر اساس آن به راز این تصاویر پی برد.
بزکوهی به عنوان نماد زایش و پایداری نسل انسان
در فرهنگ و ادبیات زرتشتی ذکر است که نخستین بار پس از کشته شدن کیومرث به دست اهرمن، دو قطره از نطفه ی او بر زمین چکید و از این دو قطره، دو بوته ی ریواس رویید. از این دو بوته ی ریواس، یک مرد و یک زن، به نام مشی و مشیانه به وجود آمدند که در واقع پسر و دختر کیومرث به شمار می روند و با همدیگر خواهر و برادرند. نقل است که خداوند در همین حین فرشته ای را به شکل بزکوهی فرستاد تا به آنها شیر بدهد و آنها از مرگ رهایی یابند و بدین ترتیب غذایشان تا مدت ها شیری بود که از پستان بزی می مکیدند.
همچنین در هزارهای پیش از میلاد عقیده بر این بود که استفاده زنها از نمادهای مقدس بز کوهی، هنگام زایمان، باعث کاهش درد زایمان و برآوردن آرزوهایشان می گردد. دراین مواقع زن در حال زایمان برای برآورده شدن آرزویش( تولد پسر) و راحتی و کاهش درد زایمان پلاکی کوچک منقوش به دو بز کوهی حک یا کشیده شده به لباس خود می آویخت. تا دوره بسیارسخت زایمان برای او آسان شود و آرزوی تولد پسر برایش برآورده شود.

سنجاق با نقش و نگار بزکوهی و زن در حال زایمان کشف شده در کوه دشت لرستان
بز کوهی نشان آب و باران
اگر دریکی از شب های صاف و بدون ابر آبان، حدود ساعت ۲۱، با دقت به جنوب نیم کره شمالی زمین نگاه کنیم براحتی خانواده ستاره (جدی- دلو) را ملاحضه خواهیم کرد. دراین مجموعه ستاره ها تصویری شبیه به یک بز کوهی را رویت خواهیم کرد. در ایران باستان هنگامی که در ایام ذکرشده این شکل بز (تصویرفلکی) براحتی قابل رویت بود، آن را نشانی ازبارندگی فراوان، و فراوانی نعمت می دانستند به همین دلیل بز درایران باستان سنبل ونماد فراوانی آب، زایندگی و آبادانی بوده است.
پس می توان فرض کرد که هرجا در ایران باستان نقش بز حک شده است، دلیلی بر بارندگی، آب فراوان و زایندگی و آبادانی یا درخواست آن بوده است. این عقیده تا آنجا پیش رفته که بز به عنوان یک مظهر و فرشته یاور و کمک کننده تلقی شده و به عنوان نگهبان «اشی» یا نجات گر شناخته می شود. به همین دلیل بوده که نیاکان ما در جای جای محیط زیست و هرجا که حیاتی وجود داشته، نزدیک آن، برروی دیواره های سخت غار ها،کوهها یا دره ها و حتی بر روی ظروف سفالی مورد استفاده، نقش بز کوهی را حک می کرده اند.
بز کوهی به عنوان رب النوع و نگهبان ماه
بز کوهی در هنر قوم ماد و هخامنشیان نیز نشان از ارزش و اعتباری خاص دارد. وقتی بت های کوچک فلزی از جنس برنزدر محوطه های باستانی لرستان متعلق به هزاره اول پیش از میلاد کشف شد. نشان ملموسی از این اعتبار در آنها به خوبی قابل نمایش بود.
بز در ایران باستان نمادی اسطوره ای بوده است. مجسمه برنزی کشف شده در لرستان توسط گیرشمن، متعلق به قرن هشتم میلادی، موید برآن است. مجسمه ترکیبی از یک رب النوع برهنه و بزی است که برروی سر رب النوع قرار دارد. قرار گرفتن این بز برفراز سر رب النوع نشان بزرگی و جایگاه بزکوهی است. نمونه های متعددی از این مجسمه ها متعلق به هزاره اول قبل از میلاد دربیشتر نقاط ایران بویژه درشمال غرب ایران کشف شده است. نقش بزکوهی در ایران باستان نشان و نمادی از آب، باران، آبادانی و فراوانی نعمت بوده است. ودر دوره ساسانیان بز کوهی بعنوان نمادی از فرشته یا نگهبان ماه بوده است.

چهره بز کوهی که شبیه ماه حکاکی شده است
دیگر کتیبه های دره غرقاب
در میان تصاویر متعدد از حیوانات بخصوص بز کوهی، چند کتیبه خطی هم جلب توجه می کند که یکی از آنها به خط پهلوی و بقیه به خط کوفی نگاشته شده است. بر اساس ترجمه ای که از این کتیبه ها انجام شد، نوعی هماهنگی و یکسویی در بین آنها احساس می گردد که محقق را ناگزیر از مطالعه آنها می کند.
الف – کتیبه خط پهلوی
یکی از کتیبه های تنگه غرقاب، کتیبه است به خط پهلوی که گرچه قسمتی از آن از بین رفته، ولی از ترجمه قسمت های باقی مانده، می توان چنین نتیجه گیری کرد که مضمون آن توصیه به صیانت از عناصر چهار گانه مقدس نزد ایرانیان قدیم است.

در میان عناصر چهارگانه یعنی آتش و آب و خاک و باد؛ آتش از دیر باز در میان آریائیان از اعتبار دیگری برخوردار بوده است. در اوستا آتش فرزند اهورامزدا و سپندارمذ نامیده شده است. از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می داشتند و نشانه اهورایى اش مى دانستند و شعله اش را نماد فروغ ازلی می شمردند و آتشکده های همیشه روشن برای آنان به منزله محراب پیروان مزدیسنا بود. آنان بر این باور بودند که هستی با وجود آتش ادامه یافته است.

ترجمه کتیبه خط پهلوی که به تقاضای نویسنده توسط دکتر فریدون جنیدی انجام گرفته است.

آب هم از عناصری است که نزد ایرانیان قدیم جنبه تقدس داشته و ایرانیان تحت تاثیر باورهای قدیمی خود برای آب نقش آفرییندگی قائل بودند و آن را ستایش کرده و از آلوده کردن آب اجتناب می ورزیدند. خاک هم از جمله عناصر مقدسی بود که نزد پدران ما از حرمت خاصی برخوردار بود. اهمیت خاک در کشاورزی به همراه قداست آب، باعث شده بود تا این عناصر جز باورهای مقدس ایرانیان قدیم قرار گیرد و لذا یکی از توصیه های جدی دین زرتشت گرامیداشت عناصر چهار گانه بود.
کتیبه اسلامی در تنگه غرقاب
یکی دیگر از کتیبه های تنگ غرقاب کتیبه ای است به خط کوفی که بر اساس تاریخی که در بالای آن حک شده، مربوط به قرن پنجم هجری است و ظاهرا دستور ساخت رباطی را در این منطقه می دهد.

ساخت رباط و خانقاه به صورت مکانی مقدس، از حدود قرن پنجم هجری رونق یافت. در قرن پنجم هجری خیزشهای بزرگ اقوام ترک به سوی ایران آغاز گردید و امپراطوری ترکان سلجوقی تشکیل شد. این خزش با یورش مغولان به اوج رسید، و چنانکه میدانیم مغول‌ها ایران و عراق را تسخیر کردند و سلطه‌شان بر ایران مدتها استمرار داشت. ترکها، مجموعه‌ئی از سنتهای دینی کهن را با خودشان به همراه داشتند که اساسش بر نیاپرستی و توتم‌پرستی نهاده شده بود. اینها وقتی مسلمان شدند سنتهای دینی خودشان را به عنوان بخشی از اسلام وارد جامعه کردند، و اسلام پنجمی را در ایران و عراق و آسیای صغیر ساختند که سنتهای کهن دینی‌شان را بازتاب میداد. اینها البته توتم‌های سابق قبیله‌ئی خودشان را رها کردند، ولی رهبران مسلمان مورد قبولشان را به جای این توتمها نهادند و آنها را دارای قدرت خارق‌العاده برای تصرف در امور کائنات پنداشتند. این بود که دینی که اینها از قرن ششم به بعد شکل دادند بصورت پیرپرستی نمود یافت، و آنچه «تصوف» نامیده میشد را با پیرایه‌های نوینی عرضه داشت که اساسش بر تقدس پیر طریقت و ولایت مطلقهء او، و تقدس خانقاه و خانقاه داران بود.
برخی از نگاره های سنگی در کشور ارمنستان
ارمنستان یکی از معدود کشورها یی است که از نظر تعدد و گوناگونی سنگ نگاره ها، معروف می باشد. این شهرت به حدی است که ارمنستان را موزه زیر آسمان نامیده اند و شاید مرتضی فرهادی هم نام کتاب معروف خودش را به نام «موزه هایی در باد» از این موضوع الهام گرفته باشد.

Armenia is called a meseum under the sky

یکی از جالبترین و پرجذبه ترین مناطق گردشگری این کشور، کوه آقاتاسارا است که شامل مجموعه ای زیبا از نقوش و سنگ نگاره های مختلف از دوران های مختلف تاریخی است. نکته جالبی که در این سنگ نگاره ها به چشم می خورد، شباهت بی نظیر و هماهنگی است که بین این نقوش و سنگ نگاره های منطقه غرقاب وجود دارد و این خود شاید نوعی اشاره به این موضوع باشد که انسانهای اولیه همگی از یک پدر و مادر بوده و یا حداقل به دلیل اشتراکی که در نماد های مقدس و آمال و آرزو های مشترک داشتند، به گونه ای شبیه هم فکر و عمل می کردند. آنچه که در ذیل مشاهده می کنید، تصویر برخی از سنگ نگاره های کشور ارمنستان است که با نگاره مشابه آن در منطقه غرقاب، در کنار یکدیگر آمده است.

دو نگاره ای از گوزن مارال، بالا در کوه آقا تاسارا و پایین درگلپایگان

نمونه دیگری از نگاره های منقوش به حیوانات مختلف از جمله بز کوهی در ارمنستان که مشابه آنها در دره غرقاب گلپایگان هم کشف شده است

سخن آخر:
آنچه که دیدن این نگاره های گوناگون، در ذهن هر انسان کنجکاوی متبادر می کند این است که سرشت کلیه انسانها، فارغ از بعد مکانی و زمانی، در کلیه اعصار یکسان بوده و تفاوتها تنها در شیوه بروز و بیان این داشته های مشترک است.
توجه به قدرتهای برتر در پدیده آفرینش و لزوم مدد جستن از خالق هستی، پدیده ای ذاتی است که در هیچ ظرف زمانی و مکانی محدود نمی شود و پیشرفت بشریت و ظهور تمدن برتر، تنها قالب های طراحی شده گوناگونی را برای نوع بروز این نیاز ابدی انسان ارائه می دهد. اگر روزگاری انسانهای اولیه، حس گرایش به خالق هستی را در خود، بوسیله نقش و نگارهای حیوانات ارضا کرده و از طریق ترسیم این نمادها از ذات پاک آفریدگار طلب لطف و رحمت و گشایش در سختی ها را می کردند، هزاران سال بعد هم این نیاز هیچ تغییری نکرد و تنها از نقش حیوانات به گرامیداشت عناصر مقدس چهارگانه انجامید و قرنها بعد در قالب سنت پسندیده وقف اموال و ساخت بناهای عام المنفعه، متبلور گشت.

منابع:
– بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، نشر چشمه، تهران، ۱۳۸۶
– فرهادی،مرتضی،موزه هایی در باد،دانشگاه علامه طباطبایی ،۱۳۷۷
– خلف تبریزی ، محمد حسین، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، امیر کبیر،۱۳۶۱
– قزوینی زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه محمد بن مراد بن عبدالرحمن، تصحیح محمد شاهمرادی، تهران، ۱۳۷۱
– شریف کمالی، محمد،ایرانیان ترکمن، نشر اساطیر، تهران، ۱۳۷۴
– صمدی، مهرانگیز، ماه در ایران از قدیم ترین ایام تا ظهور اسلام، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۶۷
– کیانی، محسن، تاریخ خانقاه درایران، انتشارات طهوری، تهران، ۱۳۶۹
– مستوفی،حمدالله،نزهه القلوب،به کوشش محمد دبیر سیاقی،کتابخانه طهوری،۱۳۶۶
– ناصری فرد، محمد، موزه های سنگی- هنرهای صخره ای، انتشارات نوای دانش، اراک، ۱۳۸۵
– گیرشمن، رومن، هنر ایرانی در دوران ماد و هخامنشی،ترجمه عیسی بهنام، تهران، ۱۳۴۶
www.akhale.ir-
http://rockart.fotopic.net-
www.homayen.com-
www.armeniapedia.org-
www.amtour.am-
www.gamprorg-